فان پاتوق
پاتوقی برای همه با هر سلیقه ای ...
| ||
|
تاریخچه برگزاری المپیک
بازیهای المپیک که به عنوان بزرگترین جشنواره ورزشی هر چهار سال یکبار در یک کشور دنیا برگزار میشود با آنکه در روزگاران گذشته بسیار دور که پیشرفتهای علم و صنعت تا این اندازه نبود و همه چیز ابتدایی مینمود تفاوتی بسیاری یافته که این دگرگونی در زمینههای گوناگون را حتی در صد ساله اخیر میتوان دید.
آنچه در سال 1896 میلادی در آتن به نام بازیهای جدید المپیک برگزار شد با آنچه در مونیخ، مونترال، مسکو و لس آنجلس انجام شد، قابل قیاس نیست. پژوهشگران بیش از یک قرن است که در زمینه پیدایش بازیهای باستان در یونان به کاوش پرداخته و همه ساله صدها کتاب و رساله و فیلم تهیه و تدوین کند ولی خلاصه کلام اینکه نویسندگان دهه اول آنچه به رشته تحریر درآورده اند امروز هم معتبر و پا برجا است زیرا زمینه تحقیق وقتی بر یک مدار باشد و گذشته به درستی روشن نباشد، نتایج حاصله نیز هم شکل و یکسان خواهد بود و به ناچار از همان گذرگاه ما هم این مراسم سنتی و باستانی را مورد تحلیل قرار میدهیم. المپیک باستانی یونانیان از جشنهای معروف یونانیان جشن المپیك بوده است كه اغلب بخاطر پیروزی در جنگ یا بزرگداشت روزهای تولد و مرگ پادشاهان و بزرگان در هر 4 سال یكبار برگزار میشد. آن مسابقهها در حدود هزار و دویست سال بدون اینکه حتی یک وقفه در جریان مسابقات ایجاد شود ادامه داشته است. در این شرایط باید گروهی را به نظر آوریم که هر چهار سال یکبار گرد هم میآیند اینان از همه نقاط یونان و تمام مدیترانه به دشت «المپیا» روی میآورند و تنها ورزشکاران شرکت کننده نبودند عده ای هم مردان برجسته دیار خود بودند. همانطور که گفته شد المپیك باستان در محلی بنام المپیا برگزار میشد. المپیا پناهگاه مقدس اساطیر یونان بوده است كه بر قلههای كوه المپیوس قرار داشته است. همچنین محلی كه بازیها در آنجا برگزار میشد به علت موقعیت خاص جغرافیائی افراد زیادی را بسوی خود جلب میكرد و به همین سبب افراد در مجاورت یكدیگر به مفهوم واقعی صمیمیت و دوستی پی میبردند و با یكدیگر همكاری بیشتری میكردند. در گوشه میدان المپیا گذرگاهی به نام «کریپت» که معنی آن «گذرگاه پنهان» است وجود داشت که به استادیوم میرسد بر روی دیوارها آثاری از مجسمههای گچی دیده میشود از این کوچه هزاران ورزشکار عبور کرده اند که حالا دیگر آثاری از آنان نمیتوان یافت. در کنار میدان مسابقه چهار دیوار سر پوشیده ای وجود داشته که کشتی گیران در آنجا به بدن خود روغن زیتون مالیده و خود را آماده میساخته اند. این سالن با میدان مرتبط بود و در کنار آن منبع کوچکی قرار داده بودند تا کشتی گیران بدنهای آغشته به شن نرم و روغن را شست و شو دهند و پاک کنند و از دالانها و کوچههای سر بسته میگذشته اند. مراسم جشن با تشریفات خاص از جمله رژه ورزشكاران و مسابقههای ورزشی توأم با مسابقههای موسیقی و هنری انجام میشد. هنرمندان، نویسندگان، خطیبها، شاعران و موسیقیدانان ارزشی مخصوص داشته و مورد توجه مردم بودهاند. آخرین گروه که به بازیها روی میآوردند، کاسبکارها و دستفروشان و دوره گردها بودند که فرآوردههای خود را عرضه میکردند و در حقیقت برپا کنندگان بازارهای فصلی بودند. یک اجتماع شکل یافته از مردمهای دور و نزدیک، با لهجههای متفاوت (یونانیها ایتالیائیها و سیسیلیها) تابع نظمی خاص بودند. بازار ادبیات و موسیقی رونق داشته و دیپلماسی ویژه ای ارتباط ریشه داری را بین اقوام مختلف بسط میداده است. البته هدف اصلی این جشنها حفظ تندرستی و پرورش بدن نبود، بلكه از تشریفات مذهبی توأم با عملیات بدنی بخاطر پیروزیهای جنگی خود انجام میدادند ولیكن با وجود این هدف، رهبران و اداره كنندگان آن زمان دریافته بودند كه انجام جشنهای المپیك نقش بزرگی را در رفع اختلافات داخلی و خارجی ایفا میکند و چه بسا پادشاهان نقاط مختلف در این مراسم گرد هم جمع میشدند و تمامیاختلافات خود را فراموش و كنار میگذاردند. بازیهای المپیك باستان ابتدا فقط در یونان انجام میشد و تنها یونانیان اصیل میتوانستند در آن شركت كنند و برای قرنها مسئله اخلاق بدقت مورد نظر و توجه بود و چون جنبه مذهبی آن برجنبه ورزشی ترجیح داشت لذا از حضور افرادی كه دارای سوء پیشینه و انجام جنایات و خلافكاریهای اخلاقی بودند جلو گیری میشد و گاهی از شركت بستگان آنها نیز ممانعت میكردند. ورزشکاران جوان مجاز بوده اند که وارد میدان شوند و آمادگی خود را برای نوعی کشتی گیری اعلام دارند و در سوی دیگر میدان ورزشهای سبک صورت میگرفته است. همچنین در ابتدا زنها را حتی برای تماشای بازیها نیز راه نمیدادند، لذا نام زنی بنام "هیپو دامیاری" بخاطر تلاشی كه برای شركت بانوان در المپیك مبذول داشت بعنوان مؤسس المپیك بانوان باید همواره بخاطر داشت. در بازیهای المپیك ابتدا داوران سوگند یاد میكردند كه مقررات را با رعایت عدالت و در نظر گرفتن جنبه انصاف و حقیقت به مرحله اجرا در آورند، سپس ورزشكاران سوگند یاد میكردند كه تابع قوانین و مقررات بوده و از اصول المپیك تبعیت كنند و بعد از آنكه ورزشكاران رژه میرفتند بازیها آغاز میشد. در پایان به هر یك از برندگان علاوه بر تاج گلی كه بر سرشان مینهادند، یك شاخه نخل میدادند و مراسم اختتام بصورت شكرگذاری و نیایش پایان مییافت. جوانان 4 سال تمرین میکردند تا در جشن «المپیا» به پیروزی برسند، تاج زیتون بر سر نهند و شاعران در مدح آنان قصیده بخوانند مجسمه سازان به طرز شگفت آور مجسمه آنان را از مرمر و سنگهای سخت بتراشند و نامشان باقی بماند. رشتههای ورزشی در ابتدا به دویدن، ارابه رانی، پنتاتلن، پرشها، پرتاب دیسک و پرتاب نیزه و سر انجام کشتی گیری اختصاص داشته و به تدریج تغییر کرده و روبه تکامل نهاده است. در دویدن، ورزشکاران طول میدان را که یک «استاد» میگفتند و برابر با 192/27 متر بود میدویدند. تصور کنیم که دور تا دور میدان 45000 نفر گرد آمده و ورزشکاران دیار خود را تشویق میکند. دوندگان در خط آغاز در کنار هم بر روی خطوط سنگی میایستادند و در یک لحظه تلاش آغاز میشد. ورزشی که در دوره باستان سر و صدای زیادی به پا کرده بود و طرفداران پرشماری داشت نوعی کشتی گیری و مشت زنی توام با هم بوده است که آنرا «پانکراسیون» مینامیدند (همانند کشتی گیله مردان گیلان خودمان که آن را مشت کشتی میگویند.) در این نوع مبارزه استادی زیادی در کشتی و مشت زنی لازم بود تا پهلوانی به مقام نخست برسد. درباره جزئیات آن به مدارکی نیاز است که امروز در دسترس نیست زیرا از آن زمان خیلی فاصله داریم. دنیای امروز ما خشونت در ورزش را نمیپسندد و روز به روز از جنبههای سخت آن میکاهد و به راهی نمیرود که رومیها در قرون گذشته میرفتند. یونانیها در این زمینه خیلی دقیق بوده اند مقررات خاص مسابقه را گردن مینهادند و از تقلب کردن و به کار بستن وسایل غیر مجاز رو گردان بودند. سوگند ورزش کارانه آنان خود گواهی است بر این مساله. کتیبههای باقیمانده از آن زمان به ما نشان میدهد که ورزشکاران متقلب نوعی خاص جریمه میشده اند و مبلغی را که میپرداخته اند، داوران در صندوقی نگاه داشته و با صرف آن مجسمههایی از زئوس میساخته و در محلهایی که به چشم میخورده است، قرار میداده اند. طبقه بندی زورآزمائیها در آن روزگاران پس از پایان یافتن رشتههای انفرادی و تک ماده ای برای گزینش بزرگترین قهرمان مسابقههای پنج گانه که آن را «پنتاتلن» میگفتند، صورت میگرفت. در این رشته قوی ترن پهلوانان به میدان میآمدند و در دویدن پرش کردن پرتاب کردن نیزه کشتی گرفتن و پرتاب دیسک به رقابت میپرداختند. یونانیها عقیده داشتند که ورزشکاری میتواند در پنج گانه به پیروزی برسد که از خصوصیات روحی و بدنی ویژه ای برخوردار باشد. زورآزمائیهای المپیا طبقه بندی میشد یک روز مخصوص نوجوانان بود روز دیگر برای با سابقهها و کسانی که به رشد کافی رسیده بودند جریان مییافت. پنجمین روز به مراسمیبه مراسم مذهبی اختصاص داشت و آخرین روز داوران و روحانیون با شکوه و طمطراق کم نظیری در جایگاه بلندی متمرکز میشدند و قهرمانان رشتههای مختلف را معرفی میکردند. نخستین قهرمان در دل تاریخ چهل و پنج هزار یونانی در بعد از ظهر یک روز تابستانی در سال 776 پیش از تولد مسیح در ورزشگاهس وسیع و شیبدار که چمنزاری زیبا آن را احاطه کرده بود بر پای ایستادند و ضمن شادی بسیار و هورا کشیدن «کروئبوس» (coroebus) یک آشپز مقیم نزدیکیهای آلیس را که در یک مسابقه دوی سرعت به مقام قهرمانی رسیده و حریفان خود را پشت سر نهاده بود تشویق کردند. این مسابقه تقریبا 200 یارد بود و وی نخستین مرد پیروز در مسابقههای المپیک بود ... البته بازیها پیش از این مسابقه هم جریان داشت ولی در جایی ثبت نشده بود، بنابر این در تاریخ سال 776 پیش از میلاد نخستین سال بازیها و «کروئبوس» هم به عنوان نخستین قهرمان المپیک شناخته شده است و جستجو در رویدادهای تاریخی یونان به سالهای پیش از 776 در زمینه بازیهای المپیک به جایی نرسیده است. در نهایت با غلبه رومیان بر یونان بازیهای المپیك شكوه خود را از دست داد و صحنه رقابتهای انسانی گذشته به میدان كارزارهای خونین و نبرد اسیران با هم و گلادیاتورها و نبرد انسان با حیوان تبدیل شد تا اینكه در سال 394 میلادی بفرمان "تئو دوسیوس" پادشاه رومیبرگزاری مسابقات المپیك برای همیشه ممنوع شد. بازیهای المپیك را به همین دلیل به دو دوره باستان و نوین تقسیم میکنند. المپیك باستان از سال 776 پیش از میلاد مسیح آغاز و تا سال 394 بعد میلاد ادامه داشته و المپیك نوین از سال 1896 آغاز و تاكنون ادامه دارد. ضمن اینکه از شروع بازیهای المپیك تا كنون 315 المپیك برگزار شده است. [ سه شنبه 9 اسفند 1390
] [ 18:41 ] [ احسان اشرفی ] جسد امپراطور نوجوان روسیه کشف شد!
به گزارش میراث آریا، باستانشناسان روس در کاوشهای تازه خود مدعی کشف بقایای جسد امپراطور نوجوان این کشور در قرن هجدهم شدند.
بقایای جسد امپراطور ایوان ششم، از خاندان رومانوفها، که در سنین نوجوانی از قدرت ساقط و تا قبل از کشته شدن دو دهه در اسارت و انزوا به سر میبرد، در دهکدهای در شمال روسیه کشف شد. به گفته باستانشناسان روی کتف چپ این جسد آثاری از ضربات شمشیر دیده میشد که با نحوه به قتل رسیدن ایوان ششم مطابقت داشته و علاوه بر آن از نظر سنی نیز با امپراطور نوجوان روس یکی بوده است. اگرچه تمام شواهد و مستندات حاکی از کشف قبر شاه مقتول روسیه است اما برخی همچنان شباهت بین جسد کشف شده و اطلاعات مربوط به نحوه کشته شدن ایوان ششم را تصادفی دانسته و آزمایشات دی ان ای را راهگشای اصلی این معما اعلام کرده اند. گفتنی است، ایوان ششم، از پادشاهان خاندان رومانوف روسیه است که در سال 1740 میلادی پس از عمع بزرگ خود آنا ایوانوا به قدرت رسید اما به فاصله یک سال به دلیل کودتای الیزابت، دختر پتر کبیر از سلطنت خلع و به همراه خانواده تبعید و زندانی شده و در نهایت به قتل رسید. [ سه شنبه 9 اسفند 1390
] [ 18:40 ] [ احسان اشرفی ] ده پایتخت مهم تمدنهای باستان
تمدنهای باستان را با شهرها و سکونتگاههای به جای مانده از آنها می شناسند. شهرهایی که در دوران اقتدار و شکوه خود، نقشی مهم در ثبت رویدادهای تاریخی داشته اند. شهرهایی که به واسطه اهمیت خود به عنوان مراکز یا پایتختهای امپراطوریهای باستان شناخته شده بودند.
امروز، اگرچه آثار و بقایایی از این شهرها یا پایتختهای تاریخ ساز باقی است اما این ویرانهها جز نام و نشانی از آن اقتدار گذشته چیز دیگری را در اذهان متبادر نمیکنند. آنچه در ادامه میخوانید، برگزیدهای از پایتختهای مهم تمدنهای باستان است که سعی دارد در چند جمله، نیم نگاهی به سیر تاریخی ظهور، اقتدار و در برخی مواقع اوفول آنها بیاندازد. رم: نمیتوان در خیابانهای امروز رم قدم زد و یادی از تاریخ باستان آن نکرد. نمیتوان ویرانههای چندهزارساله آن را دید و لختی در کنار آنها توقف نکرد. فورم، کلوزیوم و پانتئون، اگر چه امروز جز چند نام چیز دیگری نیستند، اما شاهدانی گویا و زنده از مرکز یک امپراطوری عظیم هستند که در حدود 5/2 میلیون مایل مربع وسعت داشته، سه قاره را در برگرفته و بالغ بر یکصد میلیون جمعیت در خود قرار داده بود. این امپراطوری در سال 117 میلادی به قدرت کامل رسید و تراژان، امپراطوری وقت رم جشنی یک ماهه را که همراه با نبرد گلادیاتورها بود را در زمان شکوه این شهر برپا کرد. آتن: دموکراسی، ریاضی، فلسله و المپیک، ویژگیهای بارز این شهر در تمام دوران شکوه آن به شمار میروند. آتن سالیان سال در دریا و خشکی شاهد جنگهای سخت و طولانی مدتی بود تا اینکه سرانجام توانست خود را در سده پنجم پیش از میلاد به پیشوای تمام شهرهای ناحیه دریای اژه تبدیل کند و به دین سان، پیروزیهای خود را با ساخت معابد بزرگی همچون پارتنون که نشانه هنر و معماری یونان باستان است جشن بگیرد. اما ضایعهای وحشتناک به نام تیفوس این امپراطوری عظیم را در هم فرو شکست. قسطنطنیه: این شهر که همگان آن را استانبول میشناسند و به نوعی در دو قاره مختلف قرار گرفته است تا پیش از سقوط امپراطوری روم در سده چهارم میلادی، یک شهر واحد و بزرگ و متعلق به یک جغرافیایی سیاسی و فرهنگی بود. از آن زمان به بعد تا قرون وسطی، شهر قسطنطنیه همچنان بزرگترین و ثروتمندترین شهر جهان به شمار رفته و به مرکز امپراطوری روم جدید، بیزانس و در نهایت عثمانی تبدیل شد. قسطنطنیه را مرکز هنر میدانند به طوری که آموزش و هنر در تمام کلیساها و دانشگاههای آن توسعه یافت و منجر به خلق بناهایی همچون کلیسای حاجیه صوفیه شد. بابل: شهر تاریخی بابل که با باغهای معلق حیرتانگیز خود شهرت و معروفیت کسب کرده، همچون وضعیت خبرساز امروز خود در عراق کنونی، از تاریخ باستانی پر فراز و نشیبی نیز برخوردار است. همگان از آشورییها گرفته تا اسکندر مقدونی، قصد تسلط بر این شهر استراتژیک تمدن بین النهرین را داشته اند، از این رو این شهر طی هزاران سال مرکز بسیاری از سلسله های پادشاهی بوده است. شاه نبوچاد نزار دوم، سازنده باغهای معلق بابل، در سال600 پیش از میلاد حکمرانی این شهر را در دوران شکوه معماری آن بر عهده داشت. سوزکو: در امپراطوری اینکاها، تمام راه ها به شهر سوزکو ختم میشود. این شهر در اوایل سال 1400 در دامنههای آندز به وجود آمد و تا سال 1532 که به دست اروپاییان افتاد همچنان شکوه خود را حفظ کرده بود. ماچو پیچو تفریحگاه امپراطوری اینکا، از جمله شهرهایی است که در مسیر این پایتخت باستانی قرار دارد. تنوکتیتلان: افسانهها و نشانههای به دست آمده از تاریخ نشان از آن میدهند که این شهر پیشترها و در دوران باستان یکی از بزرگترین و زیباترین شهرهای جهان بوده است. پایتخت امپراطوری آزتک، شهری که امروز به نام مکزیکوسیتی میشناسیمش، در زمان ورود نیروهای اسپانیایی در سال 1521، نزدیک به 300 هزار نفر سکنه داشته است. اگر چه بر اساس دستور و نظر یکی از الهه های بسیار مهم آزتکها این شهر بر فراز دریاچه بناشد اما علی رغم این ویژگی، مهندسان باستان این تمدن، آن را همچون شهرهای مدرن اروپایی مجهز به سیستم کاملی از کانالها و آبراه ها ساخته و چهرهای کاملا پیشرفته به این شهر داده بودند. طبس: عموم مردم هنگامی که به مصر باستان میاندیشند، ناخودآگاه قاهره یا اهرام ثلاثه را به یاد میآورند. اما یکی از چیزهای مهم که سلسلههای فراعنه مصر را تا حدودی افسانهای کرده، تمدن شهر طبس در کنار رود نیل بوده است. شهر طبس در مهمترین دورههای حیات و حکمرانی مصر پایتخت این کشور بوده و در زمان حکومت پادشاهی عتیق فراعنه در 4500 سال پیش، خانه دو معبد بزرگ مصریان به نامهای کارناک و الاقصر بوده است. از جمله مناطق به یادماندنی شهر طبس، دره شاهان است که محل دفن عده کثیری از حاکمان مقدس مصری است. زیمبابوه کبیر: این شهر که وسعتی 1800 جریبی داشته و در نوع خود در افریقا بینظیر است در زمان ورود اولین استعمارگران اروپایی، حیرت و تعجب همگان را در قابلیت و توانایی ساکنان آفریقای سیاه برای ساخت چنین مکانی برانگیخت. این شهر در سال 1200 میلادی میزبان بناهای پیچیده شده و بعدها خانه 20 هزار سکنه امپراطوری جدید شونا (shona) در این کشور شد. ژیان: این شهر تا سه هزار سال پیش تنها مرکز فرماندهی تمام سلسلههای بسیار مهم امپراطوری چین بوده است. در کنار سابقه تاریخی آن، امروزه بازدید هزاران گردشگر از 6000 جنگجوی تراکوتایی که برای محافظت از مقبره نخستین امپراطور چین ساخته شده بودند، به شهر ژیان شهرتی جهانی داده است. کاهوکیا: شهر کاهوکیا در ایالت ایلینوز ایالات متحده امریکا، که در سال 1100 میلادی با 30 هزار سکنه در اقتدار و عظمتی باشکوه در شمال قاره امریکا قرار داشت تا زمان اشغال آن توسط اقوام شمال شرقی در اواخر قرن هجدهم، اولین و بزرگترین شهر واقعی امریکا محسوب میشد. این شهر به دلیل قدمت خود به مرکزی تجاری و فرهنگی تبدیل شد. معبد کاهنان، که با ارتفاع 100فوتی خود بزرگترین بنای این شهر به شمار میرفت احاطهای کلی بر تمام منطقه داشته و علاو ه بر آن مقری برای رهبر یا پیشوای مذهبی ساکنان آن بوده است [ سه شنبه 9 اسفند 1390
] [ 18:40 ] [ احسان اشرفی ] کشف سکههای ایران باستان در شمال آلمان
به گزارش میراث آریا، سکههای منقوش به تصویر خسرو دوم، بیست و دومین پادشاه سلسله ساسانی در شمال آلمان کشف شد.
به همراه این سکهها که در سال 610 میلادی ضرب شده بودند، سکههای دیگری از تمدنهای باستانی عراق، افغانستان و شمال افریقا نیز به دست آمد که نشان از تعملات تجاری گسترده اروپاییان با بازرگانان خاورمیانه می داده است. از بین 82 سکه کشف شده سکههایی متعلق به سال 820 میلادی وجود داشت که روی آنها نوشتههایی به زبان عربی ضرب شده بود. نوشتههایی برجسته که به گفته باستانشناسان در نوع خود بی نظیر بوده و با تمیز شدن ساده به خوبی قابل مشاهده بودند. به گفته باستانشناسان، جستجوی کاوشگران برای ردیابی و شناسایی سکونتگاه اسلاوهای ساکن در منطقه در سال 800 میلادی به شناسایی این سکهها انجامید که در ظروفی سرامیکی قرار داشته و توسط ثروتمندان منطقه دفن گردیده بودند. منطقه شمالی آلمان که در خط مرزی لهستان قرار گرفته و در دهههای اخیر از رکود اقتصادی و جمعیتی رنج میبرده در اعصار گذشته به دلیل برخورداری از یک جاده تجاری شش هزار کیلومتری از شکوه بالایی برخوردار بوده است. جادهای که از دریای خزر آغاز و از مسیر رود ولگا به شمال غرب روسیه یا سنت پترزبورگ امروزی رفته و از مسیر دریای بالتیک به اسکاندیناوی و شمال آلمان منتهی میشده است. به عقیده باستانشناسان، درهمهای نقره، در این دوران ارزش بالایی داشته و هرکدام برابر با جیره 75 روزه گندم یا یک مرواید بوده اند. از اینرو بیشتر سکهها به حالتی نصفه یا تکه تکه شده در این منطقه کشف شدند. گفتنی است به گفته باستانشناسان، زراعی بودن منطقه منجر به آن شده بود که با گذشت زمان و شخم زدن زمین، سکهها از محفظههای خود خارج و در تمام سطح زمین پخش شوند. [ سه شنبه 9 اسفند 1390
] [ 18:40 ] [ احسان اشرفی ] تاریخچه روزنامهها در جهان
![]()
رسانهای كه قرار بود دنیا را تغییر دهد، نخستین پرتو خود را در یكی از روزهای سال 1605 در استراسبورگ آشكار ساخت.
این روزها میتوانید آنها را در همه جا پیدا كنید. در دورترین نقاط جهان، در بلوارهای شهرهای بزرگ، در كوچههای باریك، در كیوسكها، در قایقها و كشتیهای بادبانی. آنها تا خورده و یا لولهشده دست به دست میشوند و گاه حكم پوشش را دارند كه به كار شبهای سرد در پاركها میخورند. رسانهای كه قرار بود دنیا را تغییر دهد، نخستین پرتو خود را در یكی از روزهای سال 1605 در استراسبورگ آشكار ساخت (یك جمهوری آزاد در قرن شانزدهم). البته یوهان كارولس (Johann carolus) چاپكار نمیدانست روزنامه چنین كاركردی خواهد یافت. او روزنامه رلیشن (Relation) را به چاپ رساند. رلیشن یك واژه لاتین است كه از relatio به معنی گزارش دادن مشتق میشود و او به همین دلیل این نام را برای روزنامهاش برگزیده بود. او چهار فرمان رسانههای مدرن را جاری ساخت. نخست آنكه رلیشن نخستین روزنامه موضوعی بود و طیفی از موضوعات را پوشش میداد و بنابراین جهانی بود، دوم آنكه متمركز بر عامه مردم بود و بنابراین آگهی داشت و بالاخره تعیینكنندهترین فاكتوری كه رلیشن را به اولین روزنامه مدرن تبدیل ساخت، تداوم آن در انتشار بود.
رلیشن، نخستین روزنامه هفتگی رلیشن نخستین روزنامهای بود كه به صورت هفتگی و به مدت هفتاد سال به زندگی خود ادامه داد. اما به هر حال، رلیشن از بسیاری جهات شبیه روزنامههای امروزی نبود. در آن دوران پستچیها نقش تعیینكنندهای در گردآوری اخبار داشتند، چرا كه آنها بودند كه خبرها را از دلیجانها یا پیكهای سواره میگرفتند و از آنجایی كه در آن دوران خبرها به مفهوم اخص كلمه چندان زیاد نبودند، هر چیزی كه میرسید به دست چاپ سپرده میشد، بیآنكه حتی ویرایش شود. مقالات بهطور عمده با حروف سربی چیده میشدند و با ماشینهایی كه از چوب ساخته شده بودند، به چاپ میرسیدند. چند سال طول كشید تا روزنامهها در سایر كشورها هم پدیدار شوند.
نخستین روزنامه فرانسه نخستین روزنامه فرانسه تحت عنوان گزت (Gazette) در سال 1631 منتشر شد.
نخستین روزنامه انگلیس روزنامه دیگری با همین نام در سال 1665 در انگلیس منتشر شد كه در آغاز آكسفورد گزت (Oxford Gazette) خوانده میشد. آكسفورد گزت در آكسفورد یعنی در جایی كه دربار انگلیس از ترس طاعون در آنجا مستقر شده بود، منتشر میشد. اما وقتی دربار پس از یك سال به پایتخت بازگشت، این روزنامه نیز نام خود را به لندن گزت تغییر داد.
نخستین روزنامه سوئد در سوئد نخستین روزنامه با نام Post-och inrikes Tidningar در سال 1645 انتشار یافت. این روزنامه سوئدی قدیمیترین روزنامهای است كه هنوز تا امروز و ظاهراً بدون وقفه به انتشار خود ادامه داده است. [دیجیتال شدن همین روزنامه]
نخستین روزنامه آمریكا پنجاه سال بعد پای روزنامه به آمریكا باز شد. روزنامه پابلیك اكرنسز (Public Occurrences) در سال 1690 در بوستون انتشار یافت. بدبختانه این روزنامه تنها یك شماره انتشار یافت و به سرعت توقیف شد و به همین دلیل است كه تاریخ آغاز انتشار روزنامههای مدرن آمریكا را سال 1734 میدانند، یعنی زمانی كه ژورنال هفتگی نیویورك (New York Weekly Journal) منتشر شد.
نخستین روزنامه كانادا هجده سال دیگر هم گذشت تا اینكه كاناداییها در سال 1752 به نخستین روزنامه خود یعنی هالیفكس گزت (Halifax Gazette) رسیدند.
نخستین روزنامه استرالیا اما نخستین روزنامهها در بخش شرقی جهان در قرن نوزدهم با عنوان سیدنی گزت و نیوساوت ادورتایزر در سال 1803 در استرالیا منتشر شدند، یعنی درست 15 سال پس از تشكیل تبعیدگاههای جزایی در این سرزمین.
نخستین روزنامه هند اما روزنامه بمبئی ساماچار (Bombay samachar) از سال 1822 در هند منتشر شد. این روزنامه به دو زبان انگلیسی و گجراتی كه زبان شمال غربی هند است، منتشر میشود.
نخستین روزنامه ژاپن ژاپنیها هم نخستین روزنامه خود را با نام نیچی- نیچی (Nichi-Nichi) در سال 1872 منتشر ساختند.
تولد روزنامه به مفهوم امروزین آن اما انتشار روزنامه و به عبارت بهتر تولد روزنامه به مفهوم امروزین آن در سال 1650 در لایپزیگ آلمان و با انتشار اینكومند زایتونگن (Einkommende Zeitungen) صورت گرفت. اینكومند زایتونگن 6 روز در هفته منتشر میشد، چهار صفحه داشت و ابعاد آن حدود 5/31 در 17سانتیمتر بود. اگرچه انتشار روزنامهها در آغاز از نظر تعداد چشمگیر نبود، اما آلمانیزبانها به حدی كه بخواهند بخوانند، روزنامه در اختیار داشتند. در پایان قرن هفدهم حدود هفتاد روزنامه آلمانی زبان در آلمان منتشر میشد كه كمی بیشتر از كل روزنامههای منتشره در بقیه اروپا در آن دوران بود. این روزنامهها كه تیراژهایی در حدود 300 تا 400 نسخته داشتند، توسط 200هزار تا 250 هزار نفر خوانده میشدند. از آنجا كه همه مردم قدرت خرید روزنامه نداشتند، روزنامهخوانی در آن دوره یك تجربه مشترك بود و علاوه بر این، یك سوم جمعیت قادر به خواندن و نوشتن بودند. آنانكه روزنامه میخریدند در كافهها، خانهها و قرائتخانهها (reading rooms) برای دیگران روزنامه میخواندند و درباره آخرین خبرها و تحولات با هم بحث میكردند. پروفسورها و معلمها هم از گزارشهای روزنامهها برای دروس و سخنرانیهای خود استفاده میكردند. ارتقای سطح سواد و آموزش منجر به استقبال بیشتر از روزنامهها شد و مردم برای هزینه كردن در مورد رسانهای كه عطش آنها را نسبت به اطلاعات فرو مینشاند، رغبت و تمایل بیشتری از خود نشان دادند. حدود سال 1800 بود كه Hamburger Unpartheyische Correspondent برای خود 51 هزار مشتری دست و پا كرد. چهارهزار نسخه از این روزنامه هامبورگی كه برای اروپاییها به یك منبع معتبر خبری تبدیل شده بود، به كشورهای ماورای بحار ارسال میشد و این روزنامه توانست نخستین روزنامهنگارانی را كه فقط از طریق روزنامهنویسی امرار معاش میكردند، گرد خود جمع كند.
چاپ به مثابه بالهای روزنامه فرا رسیدن قرن نوزدهم نشان داد هیچ چیز یارای ممانعت از غلبه و پیشروی روزنامهها را ندارد. بروز روشهای صنعتی كاغذسازی در میانه قرن نوزدهم و تركیب مطالب محتوایی با آگهیها باعث شد تا در عرصه روزنامهها سنگپایه تازهای از جنبه هزینهها بنیان نهاده شود. قیمت روزنامهها به شدت پایین آمد و به این ترتیب هر كسی قادر به خرید روزنامه شد. پیشرفت در عرصه تكنولوژیهای چاپی هم به روزنامهها بال و پر داد تا به رسانهای جمعی تبدیل شوند.
تایمز لندن و نخستین ماشین با دو سیلندر فردریك كونیگ (Friedrich Koenig) مخترع در سال 1814 نخستین ماشین با دو سیلندر چاپ را كه با نیروی بخار كار میكرد، اختراع كرد و آن را در اختیار تایمز لندن قرار داد. این ماشین میتوانست 1100 ورق در ساعت چاپ كند و به این ترتیب بود كه در بحث 28 نوامبر 1814 چهارهزار نسخه از تایمز لندن را در چند ساعت چاپ كرد و به این صورت بود كه عبارت ماشینهای چاپ اتوماتیك سیلندری متولد شد. خبرهای شكست و نابودی ارتش ناپلئون در ژوئن 1815 در واترلو توسط همین ماشینهای چاپ سیلندری چاپ شد و در سال 1845 بود كه شركت ماشینن فابریك اگسبرگ (Maschinenfabric Augsburg) تأسیس شد و تا سال 1872 توانست 750 ماشین چاپ اتوماتیك سیلندری را در آلمان و خارج از آلمان به فروش برساند.
نخستین ماشین چاپ سیلندری برای روزنامه اما در همین قرن نوزدهم شاهد یك نوآوری دیگر علاوه بر ماشین چاپهای اتوماتیك سیلندری هم هستیم و این بار هم این تایمز لندن بود كه در استفاده از آن پیشتاز بود. جان والتر سوم (John walter III) نخستین ماشین چاپ سیلندری را برای روزنامه ساخت و این اختراع به نام ماشین چاپ والتر معروف شد. مدتی بعد در نمایشگاه جهانی وین در سال 1873 شركت ماشینن فابریك اگسبرگ، ماشین كوچكتری را عرضه كرد كه بر اساس اصول ماشین والتر كار میكرد، اما كار با آن راحتتر بود و میتوانست 12 هزار ورق در ساعت پشت و رو چاپ كند. رشد سریع در عرصه چاپ روزنامه باعث شد تا ماشینن فابریك اگسبرگ- كه امروز كارخانه پلائن مان رولند است- به فكر ساخت ماشین چاپ بیفتد و به این ترتیب بود كه روتاپلانا در سال 1897 به عنوان یك ماشین رول مطرح شد. اما نخستین ماشین سیلندری برای روزنامه در سال 1899 موجودیت یافت و درسال 1912 بود كه این شركت نخستین ماشین رول افست را بر اساس پتنت پیشتاز افست یعنی كاسپار هرمن (Caspar Hermann) ساخت. او بعدها هم در ساخت نخستین افست رول كه توسط مان رولند تولید شد، نقش عمدهای ایفا كرد. در حال حاضر بیش از یك سوم روزنامههای جهان با ماشینهای افست مان رولند چاپ میشوند.
18000 روزنامه در جهان در پیشروی پیروزمندانه روزنامهها كه چهار قرن است ادامه دارد، نه تنها روشها و فرایندهای تولید دستخوش تغییر شده، بلكه خود روزنامهها نیز دچار دگرگونیهای اساسی شدهاند. روزنامه در چهارصدمین سال تولد خود به رسانهای تبدیل شده است كه از جنبه شیوههای عرضه روزنامهنگارانه مطالب بسیار ثروتمند است، بسیار آسان خوانده میشود، از تصاویر و صفحهآرایی مطلوب برخوردار شده و بیش از یك میلیارد نسخه از آن در 200 كشور حضور دارد و در زمانی كه این مقاله نوشته میشود، انجمن جهانی روزنامهها 18 (WAN) هزار روزنامه از سراسر جهان را نمایندگی میكند و این در حالی است كه 6500 مورد از آنها هم جزو روزنامههای یومیه هستند.
روزنامه در عصر اطلاعات روزنامهها اكنون مدتی است كه از سوی رادیو، تلویزیون و اینترنت به چالش كشیده شدهاند. اما با این همه هنوز فرجام تیره و تاری كه برای روزنامهها پیشبینی میشد، رقم نخورده است.
شكوفایی روزنامه در چین و هند در این نكته تردیدی نیست كه صحنه رسانهای دستخوش تغییر شده است و این تغییرات باز هم ادامه خواهد یافت. در حالی كه مصرف رسانهای از آغاز قرن بیستم از حدود 10 ساعت به 60 ساعت در هفته در سراسر جهان رسیده، دست روزنامهها خالی مانده است. اما هنوز نمیتوان گفت كه چشمانداز فراروی روزنامهها كاملاً تیره است. طبق گزارشی كه انجمن جهانی روزنامهها منتشر ساخته است، درآمد آگهیهای روزنامهها در سال 2003 دو درصد نسبت به سال 2002 افزایش یافته و پیشبینی میشود كه این روند صعودی تا سال 2006 ادامه یابد. انجمن جهانی روزنامهها همچنین گزارش داده كه تیراژ روزنامهها هم در سطح جهانی در همین سال 2003 در مقایسه با سال 2002 حدود 12/0 درصد افت داشته است. اما این افت تیراژ در برخی از كشورهای صنعتی از طریق توسعه بازار جبران شده است. چین با فروش روزانه 85 میلیون نسخه روزنامه صاحب عنوان پرتیراژترین كشور از نظر مصرف روزانه روزنامه است و این در حالی است كه این رقم برای هند-كه در مكان دوم جهانی قرار دارد- 72 میلیون نسخه در روز است. نگاهی به كشورهای دیگر میتواند پتانسیل روزنامهها را به تصویر بكشد: در سیرالئون فقیرترین كشور جهان كه سطح بیسوادی در آن 85 درصد است، روزنامهها از سال 1997 به بعد مثل قارچ در حال روییدن هستند. این كشور در سال 1997 دارای 12 روزنامه بود و این در حالی است كه اكنون در سال 2005 دارای 50 نشریه است. در افغانستان سطح سواد 20 درصد است، اما در سال 2002 در این كشور حدود 265 نشریه منتشر میشد كه 150 مورد آن در كابل پایتخت آن توزیع میشد. در سنگال با كمبود خریدار برای روزنامهها مواجه هستیم و این بسیار طبیعی است، چون قیمت یك روزنامه معادل قیمت یك كیلو برنج است، اما با این همه روزنامهها كماكان در سنگال خوانده میشوند: 60 درصد مردم، روزنامهها را قرض میگیرند. تولیدكنندگان روزنامهها و مفاهیم تازه روزنامهها در عصر اطلاعات به كدام سو خواهند رفت؟ روزنامهها چهارصد سال است كه در سراسر جهان در حال شكل دادن به افكار عمومی هستند و هنوز جزو شكلهای محبوب و معتبر رسانهای در عرصه اطلاعرسانی به حساب میآیند. حفظ این موقعیت، اصلیترین چالش تولیدكنندگان روزنامهها است. بر اساس یافتههای تازهترین پژوهش انجمن جهانی روزنامهها كه در زمینه فرایندهای روزنامهای صورت گرفته است، تیموتی بالدوین (Timothy Baldwin) مدیركل این انجمن میگوید: امروزه مدیران روزنامهها بیش از همیشه این تمایل را از خود نشان میدهند تا با اتكا به نوآوریها و استراتژیهای متفاوت به جذب خوانندگان بیشتری بپردازند. بسیاری از روزنامهها در جهت پاسخ دادن به نیازهای مخاطبان خود به تغییر قطع رو آورده و چاپ تمام رنگی را در دستوركار خود قرار دادهاند. آنها با نوآوریهای گوناگون درصدد جذب نسل جوان نیز هستند و یكی از این روشها چاپ نسخههای رایگان برای متروها و قطارها است. درآمد تبلیغات در روزنامههای رایگان ظرف یك سال 5/1 درصد افزایش داشته است و ظرف 5 سال به 6/22 درصد خواهد رسید. مترو اینترنشنال ناشر سوئدی نشریه رایگان مترو روزانه 5/5 میلیون نسخه از نشریه خود رادر 16 كشور توزیع میكند و به همین خاطر است كه میتوان گفت هنوز روزنامهها در آینده موفق خواهند ماند. روزنامه بر اساس تقاضا وقتی انسان در سرزمین مادری خودش نیست، داشتن یك روزنامه آشنا، آرامشبخش است. این سرویس 200 روزنامه از 35 كشور جهان با 30 زبان را در اختیار علاقهمندان به روزنامهها قرار میدهد. ریشه این ایده به كانادا بازمیگردد و توسط یك شركت مستقر در ونكوور از سال 1999 عملیاتی شده است. این شركت كه یك دفتر هم در نیویورك دارد، روزنامهها را از سراسر دنیا به صورت دیجیتالی در اختیار روزنامهخوانان قرار میدهد. هر كه با این شركت قرارداد منعقد كند، امكانات سختافزاری و نرمافزاری بهرهبرداری از چنین سرویسی را دریافت میكند و به این ترتیب به مخاطبان این فرصت را میدهد تا روزنامههای دلخواه خود را از اینترنت دانلود كرده و از آنها پرینت بگیرند. روزنامههایی كه به این ترتیب ظرف چند دقیقه دانلود میشوند، در قطع 3 A هستند، دورو پرینت گرفته میشوند و از نظر شكل صفحات عین روزنامه اصلی (چاپی) هستند. استفاده از این سرویس علاوه بر هتلها، اكنون در كتابخانهها، مؤسسات پژوهشی، خطوط هوایی و دریایی نیز عمومیت یافته است. [ سه شنبه 9 اسفند 1390
] [ 18:39 ] [ احسان اشرفی ] حقوق باور نکردنی زنان در زمان هخامنشی !!
حدود 70 سال پیش، در سال 1312/1933م، در جریان كاوشهای موسسه شرقشناسی دانشگاه شیكاگو به سرپرستی «ارنست هرتسفلد» ایرانشناس، مجموعهای از گل نوشتهها در باروی شمال شرقی تخت جمشید به دست آمد.
حقوق زنان سه برابر مردان در زمان هخامنشی این مجموعه كه مشتمل بر حدود 30هزار لوح بود، متعلق به سالهای 509 تا 494 ق.م است و به خط میخی ایلامی نوشته شده است. چهار سال بعد، این مجموعه برای مطالعه به طور امانی به دانشگاه شیكاگو سپرده شد.از آن زمان تاكنون، بخشی از نتایج مطالعات محققان این دانشگاه منتشر شده است. سال گذشته، در بهار 1383، دكتر «گیل استاین»، مدیر موسسه شرقشناسی دانشگاه شیكاگو، 300 گل نوشته از متنهای ترجمه شده باروی تخت جمشید را از سوی دانشگاه شیكاگو در جعبههای ضد اسید و ضد رطوبت به ایران بازگرداند. این اسناد كه دارای ارزش فرهنگی بسیاری است و بخشی از پیشینه فرهنگی ایرانیان را بازگو میكند، تاكنون در انبار موزه ملی نگهداری میشد. اما پس از دستهبندی و تهیه شناسنامه انگلیسی و فارسی، برای نخستین بار نمایشگاهی از این الواح در موزه ملی تا پایان خرداد ماه برپا شده است. نمایش این تعداد الواح كه از نظر موضوعی نیز دستهبندی شدهاند، تاكنون در جهان بیسابقه بوده است. اما از این الواح چه اطلاعاتی به دست میآید؟
«شاهرخ رزمجو»، سرپرست مركز مطالعات هخامنشی موزه ملی، توضیح میدهد: «بیش از 30 ملت در قلمرو ایران هخامنشی جای داشتند. مرزهای ایران از یك سو، از هند تا یوگسلاوی و بلغارستان در اروپا و از سوی دیگر، از مصر و اتیوپی و لیبی در آفریقا تا مرزهای چین و دشتهای سیبری گسترده بود. اداره چنین قلمرو بزرگی در 2500 سال پیش نیاز به نظم و انضباط و سازماندهی اداری بسیار دقیقی داشت و هخامنشیان توانستند به كمك سازماندهی بینظیر خود، نزدیك به دو قرن این امپراتوری را به خوبی اداره كنند.
اسناد اداری هخامنشیان بیشتر به خط و زبان ایلامی روی گل نوشته میشد. در كنار آن، از خط و زبانهای دیگری مانند آرامی هم استفاده میشد كه بیشتر با جوهر روی پوست و چرم و لوح نوشته میشد. الواح ایلامی به نمایش درآمده نمونهای است از اسناد اداری هخامنشی كه شامل پرداخت مواد خوراكی برای موارد گوناگون از طرف دولت است. «تعدادی هم رسیدهایی است كه در ازای دریافت كالا یا مواد غذایی داده میشد. چون هنوز پول و سكه به طور گسترده استفاده نمیشد. در آن زمان، تازه داریوش سیستم پولی را به وجود آورده بود و هنوز سیستم تبادلی بیشتر از طریق مواد غذایی انجام میشد. تعدادی از متنها محتوی پرداختهای دینی است. این گونه متنها نشان میدهند كه روحانیان ایرانی و ایلامی برای نذر به خدایان یا مراسم مذهبی خود مواجبی از دولت دریافت میكردند و جالب این كه هر كدام از ایرانیان یا ایلامیان میتوانستند مواجب خدایان را دریافت كنند و برای خدای دیگری به مصرف برسانند. یعنی همكاری بسیار نزدیكی میان دینها بود. در بعضی متنها آمده كه كالایی كه برای یك خدا داده میشد، بعد از اجرای مراسم به كارگران تحویل داده میشد تا آن را مصرف كنند. همین متنهای پرداختهای دینی میتواند اطلاعاتی از قبیل خدایان مورد پرستش یا مراسم مذهبی مردمان آن روز به ما بدهد.
مثلا از متنها در مییابیم كه مراسمی به نام «لن» وجود داشته است. چگونگی این مراسم مذهبی را دقیقا نمیدانیم اما ظاهرا مشابه مراسم مسح مسیحیان بوده است. نام خدایانی چون اهورامزدا، میترا، نریوسنگ و سپندارمد هم در این الواح به چشم میخورد و قدمت پرستش این خدایان را نشان می دهد.
نكته جالب دیگر این كه از ایزدبانو آناهیتا با همه قدمت و جایگاهی كه در افكار ایرانیان داشته نامی برده نشده اما پرداختهایی برای آب، رود و كوه مقدس وجود دارد كه شاید با این ایزد بانو بیارتباط نباشد. بنابر توضیحات شاهرخ رزمجو، آن چه در این نمایشگاه بسیار مهم است، اثر مهری است روی یكی از این گل نوشتهها كه كهنترین اثر مهر هخامنشی در جهان محسوب میشود. این اثر مهر متعلق به سال 500 ق.م یا سال بیست و دوم داریوش است و خود مهر متعلق به كورش اول، پدربزرگ كورش بزرگ، یعنی مربوط به سده هفتم پیش از میلاد است. این مهر نقش سواری است نیزه به دست و پیادهای كه نیزهای از میان بدنش رد شده و كمان شكستهای در دست دارد. كورش اول در این مهر خود را چنین معرفی میكند: «كورش، پسر چیش پش، پادشاه شهر انشان». یعنی در زمان داریوش هنوز از مهرهای خیلی قدیمی، مربوط به پادشاه چند نسل قبل استفاده میشده است. این مهر از نوع استامپی، مشابه مهرهای امروزی است. علاوه بر مهرهای استامپی، در این نمایشگاه گونه دیگر مهر نیز به نمایش درآمده به نام مهرهای سیلندری. این مهرها با غلتاندن آنها بر روی گل میتوانسته بینهایت شكل ایجاد كند.كاربرد مهرها همانند امروز برای رسمیت بخشیدن به اسناد بوده است. در این نمایشگاه، یك نمونه قلم نگارش خط میخی نیز به نمایش درآمده است. این قلم به تازگی از حفاریهای دكتر اسماعیل یغمایی در «تل بندو» در فارس پیدا شده و ظاهرا برای نوشتن خط پروتو ایلامی (= ایلامی متقدم) بوده است نه خط میخی فارسی باستان. اما به هر حال، بهترین نمونهای است كه از یك قلم كتابت قدیمی در دست است. رزمجو در مورد الواح گروههای دیگر میگوید: «سایر گروههای به نمایش درآمده، شامل مواجب مادران، مواجب سفر، مواجب حیوانات، مواجب كارگران و متنهای محاسبات است.» سپس در مورد هر گروه توضیحاتی بدین شرح ارایه میدهد: «مادرانی كه ظاهرا كارمند دولت بودند و در شهرهای فارس، یعنی پارس قدیم، كار میكردند (چون این متنها همگی مربوط به ناحیه مذكور است)، از طرف دولت حق اولاد یا مواجب ویژهای دریافت میكردند. بررسی حقوق و دستمزدها نشان میدهد كه در بعضی موارد، حتی با شغل برابر، زنان سه برابر مردان حقوق میگرفتند. مواجب سفر بخشی به مسافرانی كه از شهرهای مختلفی چون قندهار، هند، سارد، مصر، شوش، كرمان و... آمده بودند، داده میشد و بخشی به پیكهای پیشتاز تعلق میگرفت. به عبارتی، قدیمیترین پرداخت سیستم پست جهان در این الواح ثبت شده است. پیكهای پیشتاز كه در ایلامی «پیَّردَزیش» خوانده شدهاند، پیامها را به سرعت در طول جادههای امپراتوری حمل میكردند و این قدیمیترین و سریعترین سیستم پستی جهان بوده كه داریوش آن را بنیان نهاده بود. برخی لوحها جنبه برچسب كالا داشته كه با خود كالا فرستاده میشده است. بعضی از متنها هم به متنهای محاسبات معروفاند. این متنها سالانهاند و گزارش پرداختها، برداشتها و ذخیره سال آینده را در بردارند. این متنها درست مانند متنهای حسابرسی امروزی جدولبندی شدهاند و خطوط جدولها روی الواح نمایان است. متنهای محاسباتی از ریاضیات بسیار پیشرفتهای برخوردارند و برای مطالعه آنها باید علاوه بر ایلامی، بر ریاضی نیز مسلط بود. روی بیشتر الواح به خصوص الواح محاسباتی، نوشتهها یا علایمی به چشم میخورد به خط آرامی كه با مركب نوشته شده و نشان میدهد از روی این متنها، آرشیو دیگری تهیه میشد كه روی پوست یا چرم به زبان و خط آرامی نوشته میشد و جای دیگری نگهداری میشد. روی بعضی الواح فقط علامتی مبنی بر نسخهبرداری به چشم میخورد و روی برخی دیگر، كاملا به آرامی نوشته شده «نسخ»، یعنی «نسخه برداری شد.» آرشیوها به این دلیل بوده كه اگر مدارك اصلی از بین رفت، نسخهای از آن موجود باشد. تعدادی از منابع اصلی این كار نیز شامل پژوهشهایی كه دانشگاه شیكاگو روی این الواح انجام داده، به خصوص كتابهایی كه در مورد نقش مهرها تهیه كرده، به نمایش درآمده است. مركز مطالعات هخامنشی موزه ملی جدولی نیز از همه هجاهایی كه در كتیبههای باروی دوره هخامنشی به كار رفته تهیه كرده است. اما به درستی نمیتوان تعداد هجاهای خط ایلامی را مشخص كرد. چون ممكن است برای یك شكل چند صورت مختلف وجود داشته باشد. همچنین در دورههای متفاوت ایلامی، شكل هجاها فرق میكند.
اما این جدول و گلها و قلم مخصوص نوشتن خط میخی با نام گوه كه از چوب تراشیده شده، به بازدید كنندگان امكان میدهد گل را در دست بگیرند و باگوه و به كمك جدول، هجاهای میخی را به نگارش درآورند و عملا شیوه نگارش دوره باستان را تجربه كنند. همه الواح ایلامی آن چنان كه در این نمایشگاه میبینیم، پاك و سالم و خوانا نیستند. بسیاری از الواح خرد شده بودند. الواح خرد شده را كه تعدادشان هم بیشتر شده و به 35 هزار لوح رسیده، مركز مطالعات هخامنشی موزه ملی در یك پروژه بلند مدت طبقهبندی كرده و به گروههایی چون نقش مهرهای فرعی (متن و لبه)، متن و نقش، نقش مهر، متن، لبه، مغزی، برچسب و... تقسیم كرده است. نمونهای از این قطعات نیز به نمایش درآمده است. این قطعات غالبا ناخوانا هستند و مثل پازل بزرگی میمانند كه برای مطالعه باید قطعات مربوطه را پیدا كرد و به هم چسباند. همچنین قطعاتی سفالی در این مجموعه پیدا شده است كه نشان میدهد این الواح در كوزههای سفالی نگهداری میشدهاند.
در این نمایشگاه، ریسمانهای سوخته، یك نمونه گره و یك تارموی انسان هم به چشم میخورد كه از داخل الواح به دست آمدهاند. ریسمانها و گره به دلیل آتشسوزی تخت جمشید به دست اسكندر سوختهاند و تارموی به دست آمده به رنگ سفید است. مو به مرور زمان سفید و سفت میشود و بعد از صد سال هم نمیتوان مو را با رنگ اصلی آن پیدا كرد، مگر اینکه در شرایط خاصی قرار گرفته باشد. از این رو، بر اساس رنگ مو نمیتوان سن تقریبی صاحب آن را تشخیص داد. دو طرف همه این الواح سوراخ است. چون از داخل همگی این الواح ریسمانهایی عبور میكرده و از دو طرف لوح دو سر ریسمان بیرون میآمده و به صورت قلابی شكل پیدا میكرده است. به این ترتیب، میتوانستند الواح را در جایی برای آرشیو آویزان كنند. معمولا سمت چپ الواح سطح صافی بوده كه جای انگشت شست دست چپ است. چون به هنگام نگارش لوح را معمولا در دست چپ نگه میداشتند و از چپ به راست هم مینوشتند. در همین قسمت، لوح مهر میشده و در واقع رسمیت پیدا میكرده است. اگر نوشته ادامه پیدا میكرد، لوح را دور میگرداندند و در پشت لوح نوشته را ادامه میدادند. اگر نوشته پشت لوح را پر میكرد، به همان صورت رها میشد و سطح صاف سمت چپ آن مهر میشد تا به آن رسمیت بدهد. اما اگر فضایی خالی پشت كتیبه باقی ماند، آن فضا را مهر میكردند تا كس دیگری نتواند چیزی آن جا اضافه كند. (درست مانند امروز كه انتهای نامههای اداری یا چك را میبندند.) «شاهرخ رزمجو» توضیح میدهد كه تمامی این الواح مشابه فاكتورهای امروزی است و هیچ گاه مستقیما به ما اطلاعاتی نمیدهند. اطلاعات را باید از داخل آنها كشید. مثلا واحدهای وزنی آن دوره كه برای پرداخت كالاها به كار رفته، از این الواح شناخته میشود: «بر» واحد وزنی جامدات و «مَّریش» واحد وزنی مایعات است. در بعضی متنها، اسم منشی یا كاتب یا دبیری كه متن را نوشته، پایین متن اضافه میشود. ظاهرا آنها كه اسم دارند، شخص معروفی بودند كه جایگاه خاص اداری داشتند و وقتی نام خود را پایین متن میگذاشتند، میخواستند همه بدانند او چه كسی است. اما آن سازمان عریض و طویل اداری و اقتصادی چگونه اداره میشد؟ رزمجو میگوید: «این سازمان پرداختهای مواد غذایی به عنوان پول برای مصارف مختلف، زیر نظر شخصی اداره میشد به نام «پَرنَكَه» كه عموی داریوش بود. او معاونهایی داشت و این معاونها خود زیردستانی داشتند كه مقدار مواجب و مواجب مناطق مختلف را تعیین میكردند. مناطق مختلف مسئولان متفاوتی داشتند. افرادی هم بودند كه كالاها را حمل میكردند و به مناطق تحویل میدادند و كسانی هم بودند كه كالاها را تحویل میگرفتند. تمام اینها عضو یك سازمان بسیار منظم و دقیق و برنامهریزی شده پرداختهای حقوقی به آدمهای مختلف بودند.
آیا از این الواح میتوان پی برد كه زندانیان یا بردگانی هم در این نظام به كار گماشته میشدند؟ رزمجو در پاسخ به این سئوال میگوید: «در كتیبهها، از آدمها به عنوان آدمهای آزاد اسم برده شده كه كار میكنند و حقوق میگیرند. كاملا هم زیر نظر هستند، نه از نظر امنیتی و حفاظتی، از این نظر كه بدانند هر كس چقدر كار كرده و چقدر باید حقوق بگیرد تا مبادا حقوقش كم شود یا به تعویق بیفتد. وضعیت حقوقها هم نشان میدهد دستمزد در بعضی موارد خیلی بالا بوده است. اما از اسیر یا برده یا زندانی برای كارها استفاده نمیكردند. ممكن است زندانیانی داشتهاند اما از آنها برای كارهای ساختمانی بهرهكشی نمیكردند. هنرمندان را به این منظور دعوت میكردند و هنرمندان طبق قراردادهایی كار میكردند. مدارك مختلفی هم در این مورد وجود دارد. مانند دعوتنامهای كه ساتراپ مصر برای هنرمندان مصری نوشته بود. در متنهای خزانه هم نام هنرمندان، ملیت آنان، كار و میزان دستمزدشان ثبت است.»
[ سه شنبه 9 اسفند 1390
] [ 18:39 ] [ احسان اشرفی ] آشنایی با قلعه هزار درب ایلام (+عکس)
قلعه هزار درب در شرق شهرستان دره شهر در استان ایلام قرار دارد
قدمت این قلعه به دوره ساسانی میرسد. نمای اصلی این اثر، طاقهای هلالی شکل میباشد و با توجه به ساختار معماری، اثر احتمالاً قلعه یا پادگان نظامی بوده است. مصالح به کار رفته در ساخت این قلعه شامل سنگهای تراشیده و قلوه سنگهایی است که از گچ پخته به عنوان ملات استفاده شده است. پلان اصلی این قلعه مستطیل شکل و راهروهایی طولانی در چهار جهت قرار گرفته و به وسیله درگاههایی به اتاقهای داخل مرتبط میشود. قلعه هزار درب دارای زیرزمین، طبقه همکف و طبقه بالا میباشد و نور و تهویه آن از طریق دریچههایی به قطر یک متر در سقف و دالان و اتاقها تامین میشده است. [ سه شنبه 9 اسفند 1390
] [ 18:38 ] [ احسان اشرفی ] |